کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : سیدحسن رستگار     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : غزل    

با خـود ایـنـبار اصغـر آوردی            یـا یــلـی مـثـل اکــبــر آوردی

این غدیر است یا که عاشـورا            بـر سـر دسـت حــیـدر آوردی


زادۀ کــوثــری کـه ایـنـگـونـه            آیــــه‌هـــای مـــنــــوّر آوردی

چه شد از اوج روضه برگشتی            از عــقـابـت فــقـط پـر آوردی

به حـرم از کـمـان حـرملـه‌هـا            زخـــم هــای مــکــرر آوردی

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

تشنه‌ای با تشنه‌ای آمد سپاهی رفت عقب            لشگـر آمـادۀ کـوفـه ز آهـی رفت عـقـب

رو زد اما روی او را بر زمین انداخـتند            بچه ترسید از صدای طبل شاهی رفت عقب


حرمله زانـو گرفت و زانـوی آقـا خـمید            تیر در بین کمان جا شد نگاهی رفت عقب

صید را شش ماهگی راحت شکارش میکنند            پرت شد قلاب تا! لبهای ماهی رفت عقب

حجم تیر و یک گلوی نازک اصلا جور نیست            گردن افتاده‌اش خواهی نخواهی رفت عقب

یک پدر بود و سری بر پوست آویزان شده            گاه گاهی پیـش آمد گاه گاهی رفت عقب

قطعه‌ای را پشت خیمه وقف اصغر کرد و بعد            کند با خنجر برایش سرپناهی رفت عقب

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسین ایزدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

شـد قـتـلگـاه مـادر تـو پـشـت خـیـمـه            خوابـیـده حالا پـیکـر تو پشت خـیـمه

پیـش نگاه حـرمـلـه گـر چه نـلـرزیـد            افـتـاده امـا در بـر تـو پـشـت خـیـمـه


گهواره‌ات یک سو و قنداق تو یک سو            هر تکه از بـال و پـر تو پشت خـیمه

وقتی که تیر آمد تمام حنجرت ریخت            یعـنی جدا گـشـته سر تو پشت خـیمه

این روضه خوانی‌ها هم از آنجا شروع شد            از روضـه‌های مـادر تو پشت خـیمه

هر کس به یک سو می‌دود در دشت اما            آمد کـنـارت خـواهـر تو پشت خـیـمه

: امتیاز

زبانحال حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : مهدی مقیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

من عـلی اصغـرم و تـیغ اگر بردارم            در وجـودم سکـنات عـلی اکـبر دارم

نسبِ هاشـمی‌ام کـار خودش را کرده            جـگـر حـمـزه، دلِ فـاتح خـیـبر دارم


سِنِّ کم از نظرِ نسل علی مطرح نیست            کوچـک امـا اثـرِ مـالـک اشـتـر دارم

همه کردند سر و جان به فـدای پدرم            کسر شأن است ببینند که من سر، دارم

در سپاهی که عمویم شده فرماندۀ آن            حکم جانبازی و سربازیِ لشگر دارم

من ز نسل علی‌ام که زرهش پشت نداشت            حرمله کـمـتر از آنست زره بـردارم

کوفه و شام بترسید که من در رگ خود            خونِ قتّالِ عرب حضرت حیدر دارم

هاشمیّون هـمگی مادری‌اند و من هم            هر چه دارم همه از دامنِ مادر دارم

گرچه افتاده‌ام از شـیر به تـیرِ دشمن            جگـری با جـگـر شـیـر بـرابـر دارم

کاشـکی عـمه به خـیمه ببرد مادر را            که نـبـیـند اثـرِ تـیـر به حـنـجـر دارم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از سرِ نی به سرِ عمه شوم سایۀ سر            ارثِ غـیرت ز ابالفـضل دلاور دارم

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع تیر سه شعبه تغییر داده شد. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

گرچه افتاده‌ام از شیر به تیرِ سه پری            جگـری با جـگـر شـیـر بـرابـر دارم

زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

ای ولـی‌الـلـه گـهــواره نــشـیـن            دسـتهـایت پـرچـم فـتـح المـبـیـن

گـریه‌هایت خـطبه‌های حـیـدری            حجّت کـبرای محـشر! محشری


پـیــرهـای کــاروان را مــقــتـدا            بـنـد قـنـداقـت عـمـود خـیـمـه‌ها

نــور مــات نـــور ربّــانـی تــو            لـشگـری مـات رجـز خوانی تو

ای سـپاه کـافـران را خـط شکن            مسـتجاب الـدعـوة مثـل پـنج تن

بـاقـیـات الصـالـحـاتی یـا عـلـی            حـسـرت آب فــراتـی یـا عــلـی

کـــهــــیــــعــــص ســــــوره‌ای            روح هــر ادعــیــۀ مـاثــوره‌ای

از حــرم آمـــد صــدای آب آب            بین خـیـمه زد بروی سر رباب

آه مادر بین چشمت خواب نیست            هی زبانت را نچرخان! آب نیست

بـار دیـگـر تـب سـراغـت آمـده            سیب سرخم! صورتت تاول زده

بـی‌قــرارم تـنـد قــلـبـم مـی‌زنـد            نـبـض هـایت نـامـنـظـم می‌زنـد

می‌نـشـیـنم باز هـق هـق می‌کنم            حرفی از رفـتن‌ نزن دق می‌کنم

این جـماعـت با علی‌ها دشمنـند            اصـغـر و اکـبـر ندارد می‌زنـند

تا کـمی نـیرو به بـازو می‌دهـند            هر جوابی را سه پهـلو می‌دهند

چه کنم روضه زبانش قاصر است            حرمله تیر و‌ کمانش حاضر است

وای اگـر بابـای تو گـریان شود            بین میـدان و حـرم حـیران شود

حق بده اینقدر حالم مضطر است            حنجرت از برگ گل نازک تر است

جان‌مـادر تـیر خوردی پر نزن            دست و پا در پیش این لشگر نزن

خـون تو هرگز نمی‌ریزد زمین            می‌برند آن را سوی عرش برین

غم مخور خونت شفاعت می‌کند            حضرت زهـرا بزرگـت‌ می‌کند

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

بـاقـیـات الصیـالـحـاتی یا عـلـی            حـسـرت آب فــراتـی یـا عــلـی

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

پـدری خَـم شـده تا دردِ کـمـر را بِکِـشَد            مادری مـانـده که تا نـازِ پـسر را بکشد

چشمِ او خورد به لبهای تَرک خورده و گفت            کاش می‌شُـد به لبـش دیـدۀ تـر را بکشد


بُردنِ این تَنِ بی‌وزن برایش سخت است            نیست عباس که این قُرصِ قمر را بِکِشَد؟

هرچه می‌خواست بیاید به حرم باز نشد            یک نفر کاش که تا خیمه پدر را بِکِشَد

باید او قـبـر کَنـَد خاک کُـنَد شـرح دهـد            آه این سـیـنـه‌ غَـمِ چـنـد نـفـر را بِـکـِشَد

زیرِ لـب گـفت فـقـط آه ربـاب آه ربـاب            وای اگر پیـشِ سنان بارِ سفـر را بِکِشَد

حرمله گفت پسر را زد و بابا را کُشت            باید او در کـمـرش کـیسۀ زَر را بِکِشَد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع و به دلیل مستند نبودن موضوع تیر سه شعبه؛ حذف شد. ضمن اینکه ذکر مطالب ابیات زیر بیشتر خیالبافی همراه با سلاخی است تا روضه صحیح

از دو سو تیر به بیرون زده باید چه کند            از کدامین طرف این تیرِ سه سر را بِکِشَد

خواست از سمتِ سه‌شعبه بکشد سر چرخید            بهتر این دید که او قـسمتِ پَر را بِکِشَد

تیر از بچه که رَد شد جگرش تیر کشید            نَکُـنـد با سـرِ این تـیـر جـگـر را بِکِـشَد

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

هم سبک هم که گران است سرش پس دعواست            قسمتِ کیست در این قائله سَر را بِکِشَد

کاش می‌شُد که نمی‌دید رُبـاب این دفعه            نیزه‌ای رد شده از خـاک پسر را بِکِشَد

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسین واعظی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مادر شـکـسـته تا که مـهـیا کـند تو را            تـا آخـریـن مــدافــع بـابـا کـنـد تـو را

آری یـقـین تویی سـند غـربت حـسـین            وقـتی که تـیـر آمده امـضا کـنـد تو را


تـیـر آمـده است از بر بـابـا بگـیـردت            تا شیر خوار حضرت زهرا کند تو را

داغ تو اکـبر است عـلی اصغـر حـرم            بـایـد حـسـین زیر عـبا جـا کـند تو را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مادر شـکـسـته تا که مـهـیا کـند تو را            تـا آبِ روی آتـش بــابــا کــنـد تـو را

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح شده است موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اضغر صحت ندارد و تحریفی است این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تو عطر در شکسته و دشمن مشام تیز            از زیـر خـاک آمـده پـیـدا کـنـد تـو را

وای از رباب زخـم دلش تـیر می‌کشد            وقتی به روی نـیـزه تـماشا کـند تو را

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مسمط

طفل خود را طرف لشگر نامرد گرفت            زخم پیـشانی او را عرقی سرد گرفت

رو زد و آب نـدادنـد، دل مرد گـرفت            حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت


خرمنش سوخت و از برگ و برش هیچ نماند            دیگر از حُـرمت نام پدرش هیچ نماند

از سپـیـدی گـلـوی پـسرش هیچ نـماند            حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت

مـتحـیـر وسط خـیـمه و میـدان مـانـده            به دلش حسرت یک قطرۀ باران مانده

خواهرش کاش نبیند که پریشان مانده            حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت

مانده ام سنگ روی سنگ چرا بند شده            شمر از دیدن این صحنه چه خرسند شده

سر شیرخواره به یک پوست فقط بند شده            حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت

شیـشـه در قـائـله سنگ مکـسر گـردد            خاطر خیمه از این حرف مکدر گردد

از خجـالت نـتوانست به حرم برگردد            حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : پوریا باقری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

نامت مقـدس است و نشد تا نخوانمت            کـوچـک تـرین دلاور بـابـا نخـوانمت

آنقـدر رحمت از پَر قـنـداقـه‌ات رسید            اصلا نشد که حـضرت آقـا نخوانمت


عـیـسی گرفـته جـان مجـدد ز نـام تو            حـیف است بـانی هـمه دنیا نخـوانمت

جایت به روی سینۀ باباست اصغـرم            زائر نمی شوم، که در آنجا، نخوانمت

دسـتم گـره به پـنجـره‌های ضریح تو            یک لحـظه هم نـشد به تـمنا نخوانمت

تو آخـرین مـسافـر بابـای خـود شدی            پس حق بده که غیر مسیحا نخوانمت

تیری رسید و سوی جنان پر کشیده ای            اصلا نـشد که زائـر زهـرا نخوانمت

دستان خالی و غم دل بی قراری و...            گهواره‌ای، که قصۀ شب را نخوانمت

اصلا قـبول، هم قـد اکـبـر شدی ولی            سخت است، وقت خواب تو، لالا نخوانمت

گلچـین روزگار، "امان ت" نداد عـلی            تا که علی خـوش قـد و بالا بخوانمت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن خندۀ حضرت علی اصغر تغییر داده شد.

تیـری رسید و خـندۀ تلخی زدی علی            اصلا نـشد که زائـر زهـرا نخوانمت

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح شده است موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اضغر صحت ندارد و تحریفی است این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بیچاره مادرت چه عذابی کشید و گفت:            بر نیزه زد، سر تو، که اینجا نخوانمت

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : پوریا باقری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

آقـای دنـیـایی و ایـن عـالـم، گـدایت            ای جان به قربان صدای گریه‌هایت

ما که دخـیـل بـنـد قـنـداق تو هـستیم            محـتـاج دسـتـان تو و لطف دعـایت


اینکه تو را باب الحوائج خوانده یعنی            کار خـدا بوده فـقـط، مدح و ثـنـایت

کافر، مسلمان می‌شود با روضۀ تو            نـام تو کرده دشـمـنان را هم هدایت

پیغمبران هم گریه کردند از غـم تو            این جمله را بسیار دیدم، در روایت

اسلام، از خـون گـلویت جان گرفته            بر جـان دین حق نـشـسـته رد پایت

تـو مـعـنـی ذبـح عـظـیـم کـربـلایـی            کـرده خـدا کـل خـلایـق را فــدایـت

طاقت نـیـاوردی بـمـانی بین خـیـمه            مثل عمو شد، لحظه‌ای حال و هوایت

مدح تو را هم روضه‌ات از یاد ما برد            چشمان ما ابری‌ست این شب‌ها برایت

لالای دستـان ربـابه، رفـتی آخـر...            ای جان به قربان صدای گریه‌هایت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح شده است موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اضغر صحت ندارد و تحریفی است این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بر نیـزه رفتی تا ببـیـنی مـادرت را            وقتی که با بی‌طاقـتی میـزد صدایت

زبانحال حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مـن شیـر شیــرخـوارۀ فـرزنـد حیـدرم            هر چند اصغـرم به صف حـشـر اکبرم

در حشر بر شفاعت خلق خدا بس است            یک قطره خون که می‌چکد از زخم حنجرم


شـد سینـۀ حسیــن مرا مـقـتـل و مـزار            گـشتـم جـدا اگر چـه ز آغـــوش مـادرم

ذکــر خـدای عـزّ و جــل در تـلـظـی‌ام            نقــش حـسیـن مـــانـده بـه لبخـنـد آخرم

هفـتـاد گل بـه کرب‌وبلا چـیده شد ولی            مـن غـنچـه بوده‌ام که عـدو کرد پرپرم

تیر یل افکن و گـلوی طفـل شیرخوار؟!            حق دارد ار جـدا شود از پیکـرم سـرم

دل مـی‌بـرند خـیـل شهیـدان ز اهـل دل            مــن از تــمـــامـی شـهــــدا دلـربـاتـرم

تیـری که خورد بر گـلویم کار تیغ کرد            انگـار مـانـده زیـر گلـو جای خـنـجـرم

امروز جـای مـن به روی سیـنۀ حسین            فـردا بـه روی شـانـۀ زهــرای اطهـرم

با سـوز سـینه شرح غـمم را سروده‌ای            «میثـم» تو را شفـیع بـه فردای محشرم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع تیر سه شعبه تغییر داده شد. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

تیر سه‌شعبه و گلوی طفـل شیرخوار؟!            حق دارد ار جـدا شود از پیکـرم سـرم

بیت زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است زیرا شفیعه برای مؤنث بکار میرود و برای مذکر شفیع باید گفت، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید.

با سـوز سـینه شرح غـمم را سروده‌ای            «میثـم» تو را شفیعه بـه فردای محشرم

زبانحال سیدالشهدا با حضرت علی اصغر علیهم السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

ذبیح من که زخم تو به خون بخشیده زیبایی           دهانِ خشک و چشم نیم بازت گشته دریایی

منم خورشید و تو همچون ستاره بر سر دوشم           رخت گردیده چون ماه بنی هاشم تماشایی


تبسم های تو دل بُرده از عباس و از اکبر           تـلـظّی‌های تو داده حـرم را شغـل سقایی

به قد کوچک و سن کمت نازم که تا محشر           دهد زخم گلویت آب بر گل های زهرایی
تو دیشب تا سحر بیدار بودی و در اطرافت
           صدای العـطش گـردیده بود آوای لالایی
تمام تشنگان را بود بر لب حرفِ آب اما           تو بهر آب گـفـتن هم نبـودت هیچ یارایی
زبس زیبا شدی بر روی دستم دم به دم ازمن
           گلویت دل ربایی می‌کند، رویت دل آرایی
به روی دست من ذبح تو بر من سخت بود اما
           تو با لبخند خونینت به من دادی شکیبایی
اگر چه دم به دم رفتم زمیدان کشته آوردم
           تو تا بودی مرا در دل نبود احساس تنهایی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

ذبیح من که زخمت به خون بخشیده زیبایی           دهان خشک و چشم نیم بازت گشته دریایی

به روی دست من ذبح تو بر من سخت اما           تو با لبخند خونینت به من دادی شکیبایی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تبسم کن که می‌بـینم سر ببـریده‌ات با من           چهـل منزل کند بالای نـیـزه راه پـیـمایی

زبانحال سیدالشهدا با حضرت علی اصغر علیهم السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای داده خـونِ حـنجـر تو آبـرو به من            گردیده با تلظّیّ خود رو به رو به من

با آن که گـریـه کـردی و آبی نـدادمت            دادی به خـنـده آب ز خون گـلو به من


تا بـشـنوم صدای تو یک بار العـطـش            مثل بـرادرت عـلـی اکـبـر بگو به من

شستم ز خون پاک تو رخسار خویش را            دادی ز حلق تشنه‌ات آب وضو به من
از بس که بود ذبح تو در دست من عظیم            آمـد نـدای تـسـلیت از ذات هـو به من
تـیـر جـفـا را چو کشیدم ز حـنـجـرت            می‌گفت وصف حال تو را مو به مو به من
نفرین به حرمله، به خدا می‌خورم قسم            بیـش از سپاه کوفه ستم کرد او به من
این غنچه‌ای که تیر جفا کرده پرپرش
            تازه گرفته بود در این دشت خو به من
با آن که رنگ و بوی خـدایی بود مرا
            بخشید خون حنجر تو رنگ و بو به من
چشمی فکن به "میثم" بی آبـرو حـسین
            تـنـهـا دهـد نـگـاه شـمـا آبــرو بـه مـن

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن خندیدن علی اصغر در آخرین لحظه تغییر داده شد، موضوع خنده حضرت علی اصغر عليه‌السلام در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم و بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است ( علما و محققیق کتاب مُحْرِقُ القُلوب را جزء کتب معرفی تعریف و تعیین کرده اند) ضمناً موضوع تیر سه شعبه نیز مستند نیست. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

ای داده خـونِ حـنجـر تو آبـرو به من            گردیده با تلظّیّ خود رو به رو به من

تیر سه شعـبه را که کشیدم ز حنجرت            می‌گفت وصف حال تو را مو به مو به من

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : حسین شهریاری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

چـشمِ بـیـدارِ من و باز، شبی طولانی            باز من بودم و حـیرانی و سرگـردانی

خسته بودم، دلم از عالم و آدم پُـر بود            از سـیاهیِ دلِ اهلِ زمین دلـخـور بود


می‌شنیدم همه جا غربت فریادی را...            ناگهان از همه سو، گریۀ نـوزادی را

عطرِ مظلومیـتش دور و برم می‌پیچید            گریۀ مـلـتـمسـش توی سرم می‌پـیچـید

می‌شنـیـدم همه جا غربت فـریادش را            چشم بستم که زِ خـاطر ببرم یادش را

چشم بستم «وَ به رویای غریبی رفتم»            خواب دیدم که به صحرای غریبی رفتم

بـوی پیـمان شکـنی از همه جا می‌آمد            از سراپـای زمین بـوی بـلا می‌آمد...

ناگهان گوشِ دلم پُر شد از آهنگی تلخ            خستگی بود و صدای عطش و جنگی تلخ

چشمم افتاد به مردی که دودستش پُر بود            مرد، از دستِ اهالیِ زمین دلخور بود

روی دستش پسرش بود که سربازش بود            آخرین یار پدر، لحظۀ پروازش بود...

تیر برخواست که آرام کـند کودک را            تا که سیـراب کند حـنجـرۀ کوچک را

بعد از آن تیر سه سر بود و گلویی پاره            چشمِ حیران پدر بود و گـلویی پاره...

گـفت: رفـتی دل بابای تو تـنهـاتـر شد            از همین لحظه که رفتی پدرت بی‌سر شد

کاسۀ عـمـرِ پـدر بی‌تـو به سـر می‌آید            ساعـتـی منـتـظرم بـاش... پـدر می‌آید

چـشـم او بسته شد و گـریـۀ او بند آمد            ناگهـان بر لـبـش انگار که لبخـنـد آمد

گریه‌اش قـطع شد اما شده چـشمانم تَر            چشم وا کردم و گفتم: مددی یا اصغر

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر جهت انتقال بهتر معنای شعر تغییر داده شد، زیرا استعارۀ کلمه رقصیدن غالبا برای لطافت بکار برده می شود که در اینجا کاربرد ندارد

تـیـر رقـصیـد که آرام کـنـد کودک را            تا ک سیراب کند حـنجـرۀ کوچک را

موضوع سه شعبه بودن تیر در کتب و منابع معتبر تاریخی نیامده است.

بعد از آن تیر سه سر بود و گلویی پاره            چشمِ حیران پدر بود و گـلویی پاره...

زبانحال حضرت رباب شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

انـگـار عـلـی مـادر تو شـیـر ندارد            گریه نکن این قـدر که تأثـیر ندارد

بی‌حال شدی و دل من ریخته برهم            درمانـده شده فـرصت تأخـیر ندارد


می‌گیرم از این قوم کمی آب برایت            بابای تو ترس از غـمِ تحـقـیر ندارد

ای مردم کوفه پسرم تشنۀ آب است            این کودک عطشان که تقصیر ندارد

یک مرد بیـاید بـبرد غـنچـۀ من را            آبـش بـدهـد... مـادر او شیـر ندارد

گفتند: "حسین آمده خود آب بنوشد"            یک جرعۀ آب این همه تفسیر ندارد

ای حرمله این بچه سرِ جنگ ندارد            این کودک بی‌شیر که شمشیر ندارد

تیری که به عباس زدی؟! وای خدایا            این غـنچۀ من طاقت آن تیـر ندارد

شادی نکنید این همه که مادرش افتاد            شیر خواره زدن این همه تکبیر ندارد

در خیمه رباب از غم او با دل خونین            کاری بجز اشک و غم شبگیر ندارد

گیرم که شکسته شده، بعد از علی‌اصغر            ...گهواره دگر حاجت تعـمیر ندارد

خوابش شده دامادی اصغر ولی انگار            خواب دل هجران زده تعـبیر ندارد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی تغییر داده شد؛ زیرا بیچاره خواندن اهل بیت روضه و مرثیه نیست بلکه توهین است.

ای مردم کوفه پسرم تشنۀ آب است            این کودک بیچاره که تقصیر ندارد

بیچاره ربابه جگرش سوخت و دیگر            کاری بجز اشک و غم شبگیر ندارد

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ای حرمله این بچه سرِ جنگ ندارد            شش ماهۀ بی‌شیر که شمشیر ندارد

تیری که به عباس زدی؟! وای خدایا            شش ماهۀ من طاقت این تیـر ندارد

شادی نکنید این همه که مادرش افتاد            شش ماهه زدن این همه تکبیر ندارد

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام ( حالات حضرت رباب )

شاعر : حسین غلامی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

آسـمان تـشـنه، اشک‌ها جاری            چـشم‌ها شور و زخـم‌ها کاری

در بـیـابـان خشک و سـوزانی            مـاهـی تـشـنـه در بـغـل داری


دست و پا می‌زند نگـاه فـرات            آه بــاران، چـرا نـمـی‌بـاری؟!

کـودکـی تـشـنـه بـاشـد امـا تـو            دست را روی دست بگذاری؟!
تـشـنـگـی، دلـهـره، پـریـشـانی            یک زن و این هـمه گرفـتاری
بـــه فـــدای دل پـــریــشــانـت            این تویی که در اوج ناچـاری
مـی‌روی مـثـل مــادر مـوسـی            کـودکـت را به نـیـل بـسـپاری
دل به دریا زده است چشمانت            مــی‌کـنــی بـــاز آبــــروداری
آه بـانـو، چـقـدر دشـوار اسـت            در خودت گـریه را نگهـداری
آیت الکـرسی است روی لـبت            در دلـت حـرف‌های بـسـیاری
"وَ مِنَ الـماءِ کُـلُّ شَی ءٍ حَـیّ"            که حسین است زندگی ...آری

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی تغییر داده شد بر خلاف آنچه به غلط رایج شده است زمین کربلا بین دو شط قرار ندارد بلکه هم دجله و هم فرات هر دو در شرق کربلا قرار دارند حتی خود رود فرات هم ۴۰ کیلومتر با کربلا فاصله دارد و از ۴۰ کیلو متری کربلا یعنی محدودۀ پل مصیب نهر علقمه از فرات منشعب شده و به کربلا می آید.

در مـیـان دو رودِ ســرگـردان            مـاهـی تـشـنـه در بـغـل داری

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : رضا حاج حسینی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

زخم را اینبار بر قلب پدر می‌خـواستـند           مـادر بی‌تاب را بی‌تـاب‌تـر می‌خواستـند

این هدف انگار با اهداف دیگر فرق داشت           که برایش تیـر انـداز قـدر می‌خـواستـند


دشمن نـام عـلـی بـودند... ورنه چـلـه‌ها           تیرشان تک شعبه هم می‌شد اگر می‌خواستند

تیغ های ظالم بی‌رحم، خـون می‌ریخـتـند           نیزه‌های وحشی خونخوار، سر می‌خواستند

از کـبوتـرها کـبـوتروار تر پـرواز کرد           گرچه او را کودکی بی بال و پر می‌خواستند

: امتیاز

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : محمد مهدی خانمحمدی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

مگر که گریه کـند چاه زمـزمی دیگر            که خشک مانده لب ذبح اعظمی دیگر

امید، مشک عمو بود و هر کسی می‌گفت            رباب گریه نکن صبر کن کمی دیگر


عـمودِ خیمه رطب‌های تـازه می‌ریزد            اگـر اراده کـنـد بــاز مـریـمـی دیـگـر

ولی رباب که سر گرم ذکر یارب بود            غمی نداشت بخـواهد خـدا غمی دیگر

دل از تـمامی عـالـم بُـرید و با لبخـنـد            روانه کرد عـلـی را به عـالـمی دیگر

رباب آب شد اما علی که آب نخواست            سه جرعه آمد و نوشید مرهمی دیگر

دو دست خالی خود را تکان تکان می‌داد            که جز خیال علی نیست همدمی دیگر

: امتیاز

زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت علی اصغر علیهم السلام

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

در غمت داده‌ام از دست عنانم چه کنم            گـریۀ آخـر تـو بُـرده امـانـم چـه کـنـم

یک طرف خندۀ لشگر طرفی اشک رباب            مانـده‌ام من بـروم یا که بـمانم چه کنم


تیر را گر بکـشم رأس ز هم می‌پـاشد            خار را از جگـرم گر نکـشانم چه کنم

ترس دارم که بـیـفـتد سر تو از بغـلـم            روی دوشم شده‌ای بار گـرانم چه کنم

بیـشـتـر خاک به زیر سر تو ریخـته‌ام            پیکرت را به سرت گر نرسانم چه کنم

چشم تو باز و چسان خاک بریزم رویت            تا که مـادر نـرسیـده نـگـرانـم چه کنم

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به مستند نبودن خندیدن حضرت علی اصغر در هنگام تیر خوردن بیت زیر تغییر داده شد. موضوع خنده حضرت علی اصغر عليه‌السلام در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم و بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است ( علما و محققیق کتاب مُحْرِقُ القُلوب را جزء کتب معرفی تعریف و تعیین کرده اند) جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

در غمت داده‌ام از دست عنانم چه کنم            خـنـدۀ آخـر تـو بُـرده امـانـم چـه کـنـم

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

می‌دود مادر تو گریه کنان پشت سرم            به پس خیمه تو را گر نـدوانم چه کنم

چه کنم تا که نفهمد چه سرت آمده است            نـیـزه‌ای فـاش کـند راز نهـانم چه کنم

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

دست را بر طـنـاب می‌گیرد            بـچـه را از ربـاب می‌گـیـرد

دست و پا میزند علی اصغر            تـیـر دارد شـتـاب مـی‌گـیـرد


مگر این حـنجـرِ بهم خورده            چـند تا قـطـره آب می‌گـیرد؟

از سـؤال نکـرده‌اش حـنجـر            به سه صورت جواب می‌گیرد

آه از غـنـچـۀ گـلـی ایـن بـار            تـیـر دارد گـلاب مـی‌گـیــرد

تیر، این طفل را که شش ماه ست            نه که از شیر، از آب می‌گیرد

اتــفــاقــی عـجــیـب افــتــاده            زن که از زن حجاب می‌گیرد

تا که اصغر سوار عرش شود            خـود آقــا رکـاب مـی‌گــیـرد

: امتیاز

زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت علی اصغر علیهم السلام

شاعر : عباس احمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعول قالب شعر : مسمط

اگـرچه تو بی‌تـابِ آبـی، بـمان            تــو آرام قـلـب ربــابـی بـمـان

تو هـمـنـام با بـوتـرابـی بـمان            علی جان مبادا بخـوابی، بمان


تو دیگر دلم را نسوزان، علی

چه کرده لب خشک تو با حسین            که اینجا شده از وسط، تا، حسین

نگـفـتی تو یکـبـار: بابا حسین            اگر خسته جانی بگو یا حسین

تو آرام جـانی نـده جـان، علی

چونان گرگ ازهر طرف می‌زنند            عروسی گرفتند و دف می‌زنند

برای کـمـانـدار، کـف می‌زنند            همیشه به قـلب هـدف می‌زنند

گـلی را به همراه گـلدان، علی

ببین مرگ من را دعا می‌کنند            ببـین حرمـله را صدا می‌کـنند

چه تـیـر بـزرگی رها می‌کنند            علی جان سرت را جدا می‌کنند

ذبیح من ای پور عطشان، علی

حسودند و زنگ خطر می‌زنند            تو از بس قشنگی نظر می‌زنند

سه شعبه به قـلب پدر می‌زنند            گلوی تو را سر به سر می‌زنند

گلوی خودت را بپوشان! علی

مگر وقت هـل من مبارز شده            مگر کشتن طفـل، جایـز شده؟

چرا رنگ قـنداقـه قرمز شده؟            پدر پـیـش درد تو عاجـز شده

تو ای ماهی سرخ بی‌جان، علی

اگر قلب من را تو راضی کنی            بخـندی و با خـنده نـازی کـنی

تو را می‌برم خیمه، بازی کنی            به شرطی که کمتر تلظّی کنی

دعا می‌کنم بـهـر بـاران، علی

نبـاشی دل ما تـرک می‌خورد            و بر چهره آب، لک می‌خورد

دل عرش سنگ محَک می‌خورد            نباشی رقـیه کـتـک می‌خـورد

تـسـلای قـلب یـتـیـمـان، عـلی

: امتیاز